خط روند صعودی

Up-Sloping Trendline

 

خطوط روند که به آنها سطوح حمایت و مقاومت دینامیک نیز گفته میشود، ابزار ترسیمی هستند که از اتصال نقاط چرخش قیمت حاصل شده و تحلیل‌گران را در شناسایی مسیر کنونی قیمت کمک می‌نمایند.

 

خط روند صعودی

در یک روند صعودی با اتصال کف‌های موضعی قیمت، خط روند صعودی ترسیم شده که شیب آن مثبت خواهد بود.

با داشتن حتی دو کف قیمتی نیز میتوان خط روند را ترسیم نمود؛ اما برای آنکه خط روند ترسیم شده دارای اعتبار باشد می‌بایست حداقل شامل سه کف قیمتی گردد. هر چه تعداد این نقاط بیشتر باشد اعتبار خط ترسیم شده نیز بیشتر خواهد بود.

 

راهنمای شناسایی الگو:

مشخصات شرح
مقیاس لگاریتمی از مقیاس لگاریتمی استفاده نمایید. قیمت در مقیاس لگاریتمی زودتر از مقیاس حسابی تغییر روند را نشان می‌دهد.
کف‌های موضعی یک خط روند شیب‌دار صعودی در امتداد کف‌های قیمتی ترسیم کنید. بدین ترتیب، وقتی قیمت از صعودی به نزولی تغییر یابد، با توجه به نفوذ آن به زیر خط روند، متوجه تغییر روند خواهید شد.
فاصله ها نقاط تماس با خط روند می‌بایست با فواصل زیاد و به نوعی در نقاط مستقل از یکدیگر باشند. این موضوع اشاره به حرکتی قدرتمند پس از شکسته شدن خط روند دارد.

 

قاعده هدف‌گذاری:

از قاعده هدف‌گذاری برای پیش‌بینی میزان افت قیمت پس از شکسته شدن خط روند استفاده میشود. شکل پایین یک خط روند صعودی را نشان میدهد که قیمت در نقطه B خط روند را شکسته است.

چنانچه از قاعده هدف‌گذاری کلاسیک استفاده نماییم، پس از شکست خط روند، آخرین کف موضعی (مینور) ماقبل نقطه شکست را پیدا نموده (نقطه A)، سپس فاصله عمودی از بالاترین سقف مابین نقاط A و B را تا خط روند اندازه‌گیری کرده (فاصله عمودی از C تا D) و در ضریب ۶۳ درصد ضرب می‌نماییم. نهایتا نتیجه حاصله را از قیمت شکست (B) کسر خواهیم نمود. ضریب ۰.۶۳، احتمال رسیدن قیمت به هدف نهایی (یعنی کل طول پاره‌خط CD) است.

به عنوان مثال اگر قیمت در نقطه C ده (۱۰) دلار و در D هشت (۸) دلارباشد، تفاوت این دو برابر با ۲ دلار خواهد بود. ۲ دلار را در ۶۳ درصد ضرب نموده که به عدد ۱.۲۶ دلار میرسیم. فرض کنید قیمت شکست در نقطه B نه (۹) دلار باشد. ۱.۲۶ را از ۹ کسر کرده و به هدف قیمتی برابر با ۷.۷۴ دست پیدا خواهیم کرد. اگر هدف پیش‌بینی شده کمتر از صفر باشد، نتیجه را نادیده میگیریم.

 

معامله با خط روند صعودی:                                 

یکی از روش‌های معامله بر اساس خط روند، خرید سهم پس از تماس قیمت با خط روند برای سومین بار و سپس چرخش قیمت می‌باشد. همانطور که برای ورود به معامله سیستمی را تعیین می‌نمایید، جهت خروج از معامله نیز باید سیستم مشخصی داشته باشید. در این روش، سیستم خروج بدینصورت است که پس از بسته شدن قیمت زیر خط روند، از معامله خارج خواهیم شد.

اگر شکست خط روند را به عنوان سیستم خروج برای خریدی که انجام دادید در نظر گرفتید به نکاتی که در ادامه مطلب عنوان می شود توجه فرمایید.

آمارها نشان داده که نسبت برد به باخت در این روش ۳۷ درصد بوده و معاملاتِ منجر به برد بطور میانگین ۰.۷ درصد سود و معاملات زیان‌ده بطور متوسط ۰.۹ درصد زیان را نصیب معامله‌گر نموده‌اند. لذا عملکرد این روش مناسب نمی‌باشد.

در تست ها مشخص شد که بسته شدن قیمت زیر خط روند، سیگنال خروج بهتری نسبت به “خروج تاخیری” خواهد بود. پس از آنکه قیمت زیر خط روند بسته شد، با قیمت باز شدن روز بعد سهام را به فروش برسانید. در ادامه در مورد خروج تاخیری توضیحاتی ارائه شده است.

  1. فروش فوری. آیا بهتر است پس از بسته شدن قیمت زیر خط روند صعودی، با قیمت گشایش روز بعد، سهم خود را بفروشیم یا صبر نماییم؟ پاسخ فروشِ فوری است. برای تست این موضوع هر دو روش امتحان شده است. در روش اول بلافاصله پس از شکست خط روند، سیگنال خروج صادر گشته و سهم با قیمت باز شدن روز بعد فروخته شده است. در روش دوم منتظر بسته شدن قیمت زیر خط روند به تعداد ۲ مرتبه بوده طوریکه قیمت بسته شدن کندل دوم پایین‌تر از کندل اول باشد. در روش دوم فرض بر این است که قیمت پس از شکست خط روند، مجددا بهبود یافته و به بالای آن باز خواهد گشت. تست ها نشان داد میانگین ضرر در روش اول ۰.۹ درصد و در روش دوم ۱.۳ درصد بوده است.
  1. خطوط روند با تعداد نقاط برخورد بیشتر عملکرد بهتری دارند. آمارها نشان داده که هرچه تعداد تماس‌های خط روند توسط قیمت بیشتر باشد، عملکرد آن نیز بهتر خواهد بود.                    
  2. خط روند‌های طولانی نسبت به خط روند‌های کوتاه عملکرد بهتری دارند. خط روند‌های طولانی ۲.۹ درصد سود و خط روند‌‌های کوتاه ۱.۴ درصد زیان ساختند.                                      
  3. خطوط روند با شیب کمتر نسبت به خطوط روند با شیب بالاتر عملکرد بهتری دارند. میانگین شیب خطوط روند ۵% است. خطوط روند با شیب بیشتر از ۵%، بمیزان هفت درصد زیان و خطوط با شیب کمتر، بمیزان دو درصد سود حاصل نموده‌اند. در واقع تقسیم شیب به کم، متوسط و زیاد نشان میدهد که خطوط با شیب کم عملکرد بهتری نسبت به خطوط با شیب متوسط و خطوط با شیب متوسط عمکرد بهتری نسبت به شیب زیاد دارند.                                            
  4. هر چه فاصله بین نقاط یرخورد بیشتر باشد، عملکرد بهتر است. خطوط روند با فاصله نقاط بیشتر از ۱۲ روز شاهد میانگین افزایش سود ۲ درصدی بودند. معاملات در خطوط روند با فواصل نقاط کمتر از ۱۲ روز، مشمول ۱ درصد زیان گشته‌اند.                                                            
  5. اگر شیب روند منتهی به شروع خط روند (روند منتهی به الگوی خط روند)، صاف تا کمی رو به پایین باشد، بهترین عملکرد را خواهد داشت. شیب را از شروع روند تا ابتدای خط روند اندازه گیری می‌کنیم. اگر شیب روند ورودی تند بود (چه صعودی و چه نزولی) خط روند عملکرد ضعیفی خواهد داشت. شیبی که بهترین عملکرد را دارد بین ۳- الی ۲+ درصد می‌باشد.

 

خط روند صعودی : پس از شکست

 

میانگین کاهش پس از شکست تا کف نهایی ثبت شده برای یک خط روند صعودی که در یک روند صعودی بزرگتر قرار دارد، تفاوت چندانی با یک خط روند صعودیِ واقع در یک روند نزولی ندارد. ۱۳ درصد (روند صعودی) در مقابل ۱۴ درصد (روند نزولی).

بررسی آمارها نشان داده که نرخ شکست (عدم موفقیت یا خروج سر به سر پس از شکست*) ۳۰ درصد است. تقریبا یک سوم خطوط روند با شکست نزولی شاهد کاهش قیمت بیشتر از ۵ درصد نیستند و تقریبا نیمی (۵۲ درصد) از آنها شاهد کاهش بیش از ۱۰ درصد نخواهند بود.


* سنجش تعداد الگوهایی که پس از شکسته شدن‌شان، رشد (شکست از بالا) یا افت (شکست از پایین) حداقل ۵ درصدی قیمت رخ نداده است. در واقع الگوهایی هستند که هزینه معامله خود را پوشش نمی‌دهند و میتوانید در بازارهای مختلف مقادیر متفاوتی را از جمله کارمزد معامله، مالیات متعلقه، هزینه خواب سرمایه و … لحاظ نمایید.


موارد زیر بر اساس میزان کاهش از قیمت شکست تا کف نهایی (با روش معاملاتی توضیح داده شده در قسمت معامله با خط روند صعودی) عنوان شده است.

  • خطوط روندی که قیمت در سه نقطه خط روند را لمس می‌نماید، میزان کاهش بیشتری نسبت به خطوطی که قیمت در نقاط بیشتری خط روند را لمس کرده دارند (۱۳.۴ درصد در مقابل ۱۳ الی ۱۳.۱ درصد برای ۴ تا ۶ لمس).                                                                                                   
  • خطوط روند با شیب تند شاهد کاهش قیمت بیشتری نسبت به خطوط روند با شیب ملایم می‌باشند (شیب تند ۱۳.۵ درصد، شیب کند ۱۲.۸ درصد).                                                             
  • افزایش فاصله بین نقاط برحورد تفاوتی را بین عملکردها نشان نداد.                                                             
  • روند قیمت منتهی به شروع خط روند (روند ورودی) که دارای شیب تند بوده (صعودی یا نزولی، شیب را از شروع روند تا ابتدای خط روند اندازه‌گیری می‌کنیم) عملکرد نسبتا بهتری نسبت به روند قیمت منتهی به خط روند با شیب ملایم دارد (کاهش ۱۴ درصدی برای شیب‌های تند در مقابل کاهش ۱۱ درصدی برای شیب‌های ملایم یا بدون شیب).

 

خط روند صعودی : از چه مواردی باید اجتناب نمود؟

 

  • جمع کردن سهم در کف قیمتی. فرض کنید قیمت پس از کاهش به یک کف قیمتی سالانه رسیده، آنگاه معامله‌گران و سرمایه‌گذاران، سهم را در کف قیمت خریده به این امید که قیمت رشد نماید. این نوع ورود سختی‌های خاص خود را دارد؛ زیرا تشخیص اینکه افت قیمت سهم چه زمانی متوقف خواهد شد کاری بس دشوار است. در بررسی‌ها مشخص شده که این روش در ۳۶ درصد موارد منجر به سودسازی شده است.                                                                                     
  • کف تخت (flat base). قیمت برای ماهها بصورت افقی حرکت نموده و سپس با پیروی از یک خط روند صعودی افزایش می‌یابد. این مورد نادر است اما میتواند به دستاوردهای خوبی منجر شود. با اینحال در بررسی‌ها مشخص شده که این روش در ۳۱ درصد موارد سودساز خواهد بود.              
  • اصلاح یک روند نزولی. در روندهای نزولی جهت اصلی حرک قیمت کاهشی بوده و اصلاح آنها بصورت روند صعودی خواهد بود. معامله‌گرانی که بدنبال کسب سود در این روندهای صعودی (اصلاحیِ در روند نزولی بزرگتر) هستند، غالبا پس از نزولی شدن مجدد قیمت غافلگیر می‌شوند این قسمت از حرکات قیمت معمولا الگوی نموداری حرکت شمرده- نزولی را شکل می‌دهند. در برسی ها مشخص شده که این روش (خرید در سومین تماس خط روند صعودی و فروش زمانیکه قیمت در مسیر کاهشی خط روند را رو به پایین می‌شکند) در ۳۷ درصد مواقع سودساز است.

 

هنگام معامله بر اساس خط روند صعودی نکات زیر را نیز مد نظر قرار دهید:

  • در جهت روند و همسو با روند بزرگتر معامله نموده و تا جای ممکن در روندهای صعودی وارد پوریشن فروش و در روندهای نزولی وارد پوزیشن خرید نشوید.                              
  • قدرت روند اصلی و اصلاحی‌ها را با هم مقایسه نموده با بررسی شیب حرکات و اصلاحی‌ها، امکان شکست خط روند را بسنجید.

در نمودار زیر شیب تند فروش و ضربه‌های سنگین وارده به خط روند را که ناشی از قدرت بالاتر فروشنده‌ها است، مشاهده می‌نمایید. با مشاهده این موضوع متوجه می‌شویم که احتمال بالای شکست خط روند وجود دارد.

 

در نمودار زیر هنگامیکه اصلاح قیمت کند بوده و قیمت به آرامی خود را به خط روند می‌رساند (بازار بیشتر در بعد زمان وارد اصلاح شده است)، احتمال شکست خط روند پایین است.

 

  • جنس امواج روند پیشرونده است یا اصلاحی؟ همانطور که در مبحث روند‌شناسی اشاره شده است، در روندهای اصلاحی احتمال چرخش روند بیشتر است.                    
  • قبل از شکست خط روند آیا تعریف روند مخدوش شده است یا خیر (فاز شک)؟ در تعریف روند صعودی بیان شد که جهت ادامه روند صعودی نیاز به تشکیل سقف‌ها و کف‌های بالاتر وجود دارد. حال اگر سقف بالاتری ثبت نگردد، تعریف روند مخدوش شده و در فاز شک قرار خواهد گرفت. لذا احتمال شکسته شدن خط روند افزایش خواهد یافت.

  1. شکست با فاز شک: اگر قیمت در تلاش برای ثبت سقف جدید نتواند سقف بالاتری را ثبت کرده و همچنین قدرت حرکت صعودی در فاز شک پایین بوده و زمان زیادی را صرف حرکت خود نموده باشد، احتمال شکست خط روند بالا است. چنانچه شکسته شد، مجاز به انجام معامله هستید. معامله‌ای که پس از شکستِ همراه با فاز شک باشد، عموما خطای زیادی نخواهد داشت.          
  2. شکست بدون فاز شک: اگر قیمت در آخرین حرکت خود سقف بالاتری ثبت کرده، سپس خط روند را بشکند، می‌بایست دقت بیشتری نمایید. زیرا ورود در اینگونه موارد اغلب با خطای زیادی همراه است. در این حالت منتظر بمانید که قیمت پس از شکستِ سطح حمایتی مجددا به آن سطح عقبگرد (پولبک) نموده، سپس اجازه ورود به معامله را خواهید داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا